تکنیکهای پرایس اکشن پیشرفته برای تشخیص واکنشهای قیمتی.

ارائه تکنیک های تحلیل فنی پیشرفته برای ترید در بازارها.
تحلیل پرایس اکشن یک تکنیک قدرتمند است که در صورت استفاده صحیح و ترکیب با شاخص های مناسب فرصت های بسیار خوبی را ارائه می دهد. در این مقاله، من یک نوع پیشرفته از تجزیه و تحلیل پرایس اکشن را ارائه خواهم کرد که خیلی شناخته شده نیست اما برای تشخیص اصلاحات و معکوس های بازار بسیار مهم است.
مقدمه ای بر الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک ترکیبی از تشکیلات ساده و پیچیده نسبتهای معین و متقابل آنها از طریق کندل ها هستند که ممکن است معکوس یا حداقل منطقه اصلاح را در سطوح معین نشان دهند .
مانند هر نوع تحلیل دیگری، بهتر است از آن ها همراه با روش ها و شاخص های دیگر استفاده شود. اما، قبل از شروع یادگیری نحوه معامله آنها، اجازه دهید دنباله فیبوناچی را بشناسیم. دنباله از این الگوی متمایز پیروی می کند:

اعداد با جمع دو عدد قبلی در پشت آنها پیدا می شوند. در مورد 13، به صورت 8 + 5 محاسبه می شود، بنابراین فرمول این است:

آسان است؟ حالا زیبایی این اعداد یک نسبت مشخص است که به آن نسبت طلایی می گویند. اگر هر دو عدد متوالی را در دنباله بگیریم، نسبت آنها (Xn / Xn-1) به 1.618 نزدیک می شود که همان چیزی است که ما آن را نسبت طلایی می نامیم:

مهم نیست که چگونه از این الگوها به معامله رسیدیم، بنابراین، نسبت ها را از منظر معاملات مالی مورد بحث قرار خواهیم داد. پس از تسلط بر تکنیک فیبوناچی، به استفاده از آنها با الگوهای هارمونیک می پردازیم. کار ما در اینجا این است که بدانیم قیمت ها تا چه سطحی باید قبل از از سرگیری روند کاهش یابد.
اصلاحات و معاملات متقابل اصلی که در معاملات مورد علاقه ما هستند عبارتند از:

من می دانم که این موارد بسیار زیاد است، اما شما در واقع قرار نیست آنها را به خاطر بسپارید، مانند هر نرم افزار معاملاتی، می توانید آنها را طوری برنامه ریزی کنید که در هنگام استفاده از اصلاحات فیبوناچی قابل مشاهده باشند و به مرور زمان با آنها آشنا شوید
اگرچه دقت فوق العاده ای در امور مالی و معاملات وجود ندارد، اما باید سعی کنیم با هر وسیله ای که داریم به آن نزدیک شویم و این به نوبه خود ما را ملزم به استفاده از کندل می کند تا روند صعودی را از پایین واقعی خود (یعنی پایین ترین حد اول) بازیابی کنیم. کندل در صعود) تا بالاترین نقطه انتهای مشکوک موج (بالا).


الگوهای هارمونیک پیشرفته
الگوی گارتلی
این الگو احتمالا اولین و مشهورترین پیکربندی هارمونیک پیچیده است. نسبت های آن به راحتی قابل حفظ است و از موارد بعدی رایج تر است. در اینجا نحوه تشخیص الگوی گارتلی آمده است:
- مرحله اول باید 61.8٪ به عقب برگردد.
- گام دوم نیز باید 61.8 درصد به عقب برگردد.
- پایه سوم باید 161.8 درصد به عقب برگردد که یک الگوی ساده ABCD است.
- کل اصلاح از ابتدا به بالا باید 78.6٪ باشد
مثال بالا نمونه ای را در Gartley نشان می دهد، نمونه ای که در آن همه نسبت ها کامل هستند. نمودار بعدی یک گارتلی نزولی را در EURUSD نشان می دهد. حتی اگر همهگیری بیشتر نوسانات شدید را کنترل میکرد، ما توانستهایم واکنشی در اطراف سطوح گارتلی داشته باشیم.

الگوی خفاش
این یکی از الگوهای خوب یافت شده توسط اسکات کارنی است. شبیه گارتلی است اما نسبت های متفاوتی دارد. برای تشخیص الگوی خفاش، باید شرایط زیر را داشته باشیم:
- پایه اول باید 50.0% به عقب برگردد.
- پایه دوم نیز باید 50.0% به عقب برگردد.
- پایه سوم باید 200.0% به عقب برگردد که یک الگوی ABCD ساده است.
- کل اصلاح از ابتدا به بالا باید 88.6٪ باشد.

تصویر بالا نشان دهنده یک واکنش خوب پس از رسیدن قیمت ها به 88.6 درصد است. الگوی خفاش در تجربه شخصی من نسبت موفقیت بسیار خوبی دارد. تشخیص آن چندان آسان نیست و رایج نیست، اما زمانی که اتفاق می افتد، قطعا به ارزش معاملات ما می افزاید.
الگوی خرچنگ
الگوی خرچنگ پیکربندی جالبی است که از حرکات طولانی برای تشخیص سطح برگشت قریب الوقوع استفاده می کند. به این صورت تعریف می شود:
- مرحله اول باید 61.8٪ به عقب برگردد.
- گام دوم نیز باید 61.8 درصد به عقب برگردد.
- پایه سوم باید 261.8% به عقب برگردد.
- کل اصلاحات از ابتدا به بالا باید 161.8% بازگردد.
در اینجا نمونه دیگری از خرچنگ نزولی است که واکنش نشان داده است. گاهی اوقات، الگوهای هارمونیک معکوس هایی را ایجاد می کنند، اما قرار نیست ما چنین انتظاری از آنها داشته باشیم. آنها فقط برای واکنشهایی مانند عکس زیر استفاده میشوند.

نمونه ای از الگوی خرچنگ. (تصویر توسط نویسنده)
الگوی پروانه
الگوی پروانه یکی دیگر از پیکربندی هارمونیک پیچیده است که مشابه موارد فوق است اما یک تفاوت متمایز دارد. پای سوم لبه پای دوم را می شکند. یعنی یک الگوی پروانه صعودی شکل M خواهد داشت که پایه دوم آن پایین تر از پایه اول است. در اینجا شرایط برای یک الگوی پروانه کامل وجود دارد:
- مرحله اول باید 78.6% به عقب برگردد.
- پایه دوم نیز باید 50.0% به عقب برگردد.
- پایه سوم باید 161.8 درصد به عقب برگردد که یک الگوی ساده ABCD است.
- کل اصلاحی از ابتدا به بالا باید 127.2% بازگردد.
الگوی کوسه اصلاح شده
این الگو برای من واقعاً یک کشف نیست، بلکه صرفاً تلاشی برای یافتن تلاقی نسبتهای کامل است. من متوجه شده ام که بسیاری از الگوها دارای فواصل نسبی هستند، این باعث می شود آنها مبهم و ماهیت همپوشانی داشته باشند. تلاش من این بود که الگویی با نسبت های دقیق پیدا کنم
مطمئنا، یافتن این الگو به ندرت اتفاق می افتد، اما در تجربه شخصی من، به خوبی کار می کند. همچنین تنها الگوی پیچیدهای است که صرفاً از نسبت کامل استفاده میکند با عقبگردی پایه اول 61.8 درصد، بازپیشگیری پایه دوم 161.8 درصد، بازپیوستن پایه سوم نیز 161.8 درصد و اصلاح نهایی 224.0 درصد است که مجموع مقادیر است. نسبت طلایی (161.8%) و متقابل آن (61.8%). من دوست دارم از این نسبت در ترکیب با شاخصهای فنی یا میانگینهای متحرک بلندمدت استفاده کنم تا واقعاً یک اعتقاد قوی در تجارت داشته باشم.
زیبایی این الگو در این است که اغلب معکوس های قوی تری را نسبت به بقیه الگوها نشان می دهد. با این حال نباید انتظار داشت که در مورد الگوهای هارمونیک، ما فقط می خواهیم واکنش ها را بازی کنیم و نه تغییر روند کامل. با این وجود، جالب است بدانید که واکنش می تواند قوی باشد. من آن را الگوی کوسه اصلاح شده نامیده ام زیرا شبیه الگوی اصلی کوسه است.
الگوی هارمونیک پیکان
من این الگو را پس از جستجوی حرکات طولانی که پس از برگشت های شدید رخ می دهد، پیدا کردم. این الگو نسبتاً آسان است و از خانواده ABCD می آید. ABCD به سادگی یک پیکربندی متقارن است که در آن پایه AB برابر با پایه CD است. الگوی هارمونیک پیکان زمانی است که پایه CD برابر با 2.24 برابر پایه AB است و بنابراین معکوس های دور را ثبت می کند. شکل زیر نمونه ای از الگوی پیکان است.

چرا نام پیکان را انتخاب کرده ام؟ خوب، دلیل دیگری جز این نبود که طول الگو شبیه یک فلش است. نمودار بعدی یک الگوی ABCD و به دنبال آن الگوی Arrow را نشان می دهد. یکی دیگر از تغییرات ABCD جایی است که پایه CD برابر با 1.618 برابر پایه AB است.

الگوی زیر به سادگی یک ABCD است که سی دی آن 1.618 AB است، بنابراین آن را گسترش می دهد.


گاهی اوقات میتوانیم الگوها را با شاخصهای فنی مانند RSI ترکیب کنیم تا واکنش را تأیید کنیم. در مثال زیر میتوانیم یک واگرایی صعودی را در زمانی که الگوی پیکان کامل شده است ببینیم.

مدیریت ریسک هارمونیک
معامله بر روی الگوها مستلزم لمس منطقه برگشت ضمنی است که به آن منطقه برگشت بالقوه – PRZ نیز گفته می شود. یکی از اصول اولیه ای که من هنگام معامله دنبال می کنم، قرار دادن دو هدف است که هدف اول در 38.2٪ از بالا به پایین اصلاح و هدف دوم در 61.8٪ است. ایستگاه در نیمی از فاصله بین ورودی و هدف دوم قرار می گیرد و بنابراین نسبت پاداش ریسک 2.0 را تضمین می کند. من به طور کلی نیمی از سود را در اولین هدف می گیرم و توقف را به نقطه سر به سر می برم، به این ترتیب مطمئن می شوم که در صورت بازگشت نامطلوب قیمت، معامله هرگز ضرر نخواهد کرد.

نتیجه
آموزش الگوهای هارمونیک و کتاب ها در همه جای اینترنت وجود دارد. اگر یک منبع وجود داشته باشد که من توصیه می کنم، آن کتاب های اسکات کارنی است. آنها به خوبی با مثال های زیادی توضیح داده شده اند.
دیدگاهتان را بنویسید