یافتن سیگنال در دنیای پرسروصدا
در هر فضای جدید و در حال توسعه، سر و صدای زیادی وجود دارد. راهحلهای جدید هم برای یک بازار جدید با انحصارهای موجود رقابت میکنند – که در حال حاضر مالک بازار هستند، و هم در برابر سایر فناوریهایی که سعی در جابجایی آنها دارند.
فهمیدنش سخته
این امر به ویژه در مورد نوآوریها/اکتشافاتی که دنیای ما را تغییر میدهند و ما را مجبور میکنند از یک لنز جدید برای درک آن استفاده کنیم، صادق است. سوگیری های قبلی باعث می شود ما کمتر احتمال دارد که نوآوری های جدید را بر اساس اصول اولیه بررسی کنیم. داده ها میراث مدل های موجود ما هستند – نه این مدل های جدید. به جای پیشبینی با استفاده از دادههای تاریخی، موارد جدید باید برای پیشبینی آنچه اتفاق میافتد شهود شوند. ما مدلهای موجود در مغزمان را سادهسازی میکنیم تا در زمان صرفهجویی کنیم و در نتیجه، بیشتر افراد با نگاه کردن به گذشته خود در دام پیشبینی رفتار آیندهشان میافتند.
به همین دلیل است که هنگام استفاده از تلفن بلک بری هنگام عرضه آیفون، نمیتوانستیم پیشبینی کنیم که چگونه ذهن ما تغییر خواهد کرد – و تغییر ذهن ما به دلیل ارزش جدید ایجاد شده، صنعت را تغییر میدهد. وقتی چیزی با ارزش بیشتر به ما داده می شود، فوراً حرکت می کنیم، و پیش بینی آن حرکت قبل از «دیدن» غیرممکن است.
و چرا کداک توسط دوربین دیجیتالی که کداک ساخته بود نابود شد و بلاک باستر تا زمانی که خیلی دیر شده بود نتوانست تهدید نتفلیکس را ببیند.
و این همان دلیلی است که همه انحصارها با درک نادرست ارزش آفرینی ارائه شده به جامعه توسط فناوری جدید شکست می خورند.پذیرش فناوری اغلب از پایین به بالا در مقابل از بالا به پایین است. چرا: صرفاً به این دلیل که دورترین افراد از قدرت انحصاری بیشترین سود را دارند و افراد نزدیک به انحصار بیشترین ضرر را دارند.
همیشه تعداد بسیار بیشتری از افراد دورتر از انحصار وجود دارند تا نزدیک به آن، و به راحتی می توان فهمید که چیزی که ارزش بیشتری برای آن افراد ایجاد می کند چقدر سریع می تواند تسخیر شود و قوی تر شود – که انحصار را در جنگ ناتوان می کند. آی تی.
توجه – این چارچوب صرف نظر از اینکه انحصار در یک صنعت است یا اینکه در مورد خود پول اعمال می شود، مهم است.
فهمیدنش سخت تر
درک فناوریها هدف کلی مانند هوش مصنوعی که بر همه صنایع تأثیر میگذارد یا سرعت پیشرفت آنها را پیشبینی میکند، حتی سختتر است. از آنجایی که این فناوریهای هدف عمومی در طول زمان برای بیشتر خلق ارزش اعمال میشوند، ما به راحتی میتوانیم تأثیر مربوطه را بر هر کسبوکاری و به نوبه خود، زندگیمان دست کم بگیریم. به عنوان مثال، تظاهر به اینکه روزی یک هوش مصنوعی محدود یا کلی بر شغل ما تأثیر منفی نمیگذارد، چیزی است که میخواهیم به آن باور داشته باشیم، که تضمین میکند روایتهایی که از آن خط فکری پشتیبانی میکنند محبوب هستند – حتی اگر نادرست باشند.
سخت ترین درک
اما نوآوری هایی که درک آنها از همه سخت تر است، فناوری های سطح پروتکل غیرمتمرکز باز هستند. این پروتکل ها ارزشی را در قالب یک پایه جدید ایجاد می کنند که به آرامی و روشمند پدیدار می شود. پروتکل ها در لایه ها ساخته می شوند، به این معنی که ما نمی توانیم به طور کلی ببینیم که چه چیزی در لایه بعدی ممکن است تا زمانی که از قبل ساخته شده باشد. پروتکل فناوری لایه پایه (لایه 1) که به رایانه ها اجازه می دهد تا با هم شبکه شوند TCP-IP (پروتکل کنترل انتقال و پروتکل اینترنت) نامیده می شود و در اواخر دهه 1960 توسط دارپا توسعه داده شد. تا اینکه در سال 1989 تیم برنرز لی HTTP (پروتکل انتقال ابرمتن) را در لایه 4 اختراع کرد که این رایانه ها و صفحات وب را به هم پیوند می داد و وب جهانی را تشکیل می داد.
به همین دلیل است که اگر سعی کردید لایه پروتکل باز TCP-IP را توضیح دهید که به رایانههای ایزوله قبلی اجازه میداد با یکدیگر یا حتی HTTP (پروتکل انتقال ابرمتن) با شخصی در اوایل دهه 1990 صحبت کنند، یا سعی کردید به آنها بگویید که روزی همینطور است. فناوری (تغییر نشده) آیفون، گوگل، زوم، آمازون و هر چیز دیگری را که امروز بدیهی می دانیم به وجود می آورد، چشمان آنها در کمال ناباوری می چرخید.
ما ارزش را از طریق محصولات و خدماتی که به ما ارزش می دهند، به جای تلاش برای درک جزئیات پیچیده لوله کشی که منجر به تولید آن محصولات و خدمات می شود، تجربه می کنیم.
من قصد دارم از چارچوبی برای در نظر گرفتن نحوه اعمال این امر در بیت کوین و افزایش قابل پیش بینی آلت کوین ها، امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) Web 3، Metaverse و کل فضای بلاک چین استفاده کنم.
اما قبل از اینکه به آنجا برویم، باید از یک سطح بالاتر شروع کنیم زیرا انتزاع سطح بالاتر، بر هر چیز دیگری تأثیر می گذارد و تقویت می کند.
باید از پول شروع کنیم به همان دلیلی که در بالا ذکر شد باید از آنجا شروع کنیم.
برای مثال:
- ما ارزش را از طریق محصولات و خدماتی که به ما ارزش می دهند، تجربه می کنیم، به جای تلاش برای درک جزئیات پیچیده لوله کشی که منجر به آن محصولات و خدمات می شود، و
- پول لایه پایه ای است که هر چیز دیگری را به وجود می آورد.
بنابراین، وقتی پول از بین میرود، ایستادن در زمانی که زمین از بین میرود، امنیت کمی را به همراه خواهد داشت.
پول فقط اطلاعات است.
این ممکن است سخت باشد زیرا پول اطلاعات مهمی است، اما ما به تکههای کاغذ بیشتری (یا واحدهای دیجیتالی که نشان میدهد) نمیخواهیم. ما می خواهیم احساسی را که از داشتن آن تکه های کاغذ به دست می آوریم و آنچه می تواند برای ما بخرد. صرف نظر از این که آیا آن «خرید» احساس امنیت است، میراثی در قالب دادن به فرزندانتان، تعطیلات، موقعیت، خانه یا آزادی. پول فقط اطلاعاتی است (یک دفتر کل) که به ما امکان می دهد آنچه را که در اختیار داریم و آنچه را که (در ذهن خودمان) لازم است تا به نتیجه دلخواه خود برسیم، اندازه گیری کنیم. ترس، طمع، و میل انسان به بیشتر خواستن در بالای آن دفتر و مقایسه با افراد دیگر قرار دارد.
بنابراین منطقی است که 1) اگر پول فقط اطلاعات است و 2) پول توسط بانک های مرکزی با نرخ بی سابقه ای دستکاری می شود تا از سقوط اعتباری سیستم جلوگیری شود، 3) اطلاعات نادرست باید در سراسر سیستم در حال رشد باشد (یک ثانیه). دستور مشتق از این اطلاعات غلط این است که اعتماد باید در سراسر سیستم کاهش یابد).
اما این سیستم ناگواری است که ما در آن زندگی می کنیم و پیامدهای منفی بسیار زیادی دارد. از آنجایی که ما یک سیستم را از درون سیستم میسنجیم، برای اکثر مردم، دیدن حقیقت عملاً غیرممکن میشود. به همین ترتیب، هر شرکت، سازمان و حزب سیاسی از افراد مشابهی تشکیل شده است که سیستم را از روی سیستم می سنجند، در حالی که همه اعضای جامعه ما بر این باورند که بهتر از دیگران می توانند این اطلاعات غلط را ببینند.
(Caveat Emptor – اگرچه من تمام تلاشم را برای عمیقتر کردن مسائل انجام میدهم تا هر دو طرف را بفهمم و جایی که ممکن است اشتباه کنم، این شامل من و کلمات موجود در این صفحه میشود)
در نتیجه، مشاهده تئوریهای توطئه، سردرگمی، قطبیسازی، تعصب درون گروهی، برون گروهی و هرج و مرج اجتماعی کاملاً منطقی است.
این اطلاعات نادرست در قالب پول فقط دوقطبی ایجاد نمی کند. از آنجایی که پول ارزش بین مردم و ملت ها را به هم متصل می کند، باعث تخصیص نادرست سرمایه و منابع می شود زیرا بازیگران فردی در سیستم همگی با اقدامات خود سیستم را بدتر می کنند تا پول کافی برای فرار از سیستم به دست آورند. با تعقیب بازدهی بالاتر، این فقط برای عموم مردم نخواهد بود. حتی برنامههای بازنشستگی، که برای پرداخت بدهیها در قالب مزایای بازنشستگی به بازده رشد معینی نیاز دارند، به دنبال بازده «واقعی» بالاتری هستند. همه آنها و ما نیز به دنبال راه هایی برای حل مشکل رشد هستیم تا از همان سیستمی که مشکل را ایجاد می کند فرار کنیم.
در دنیایی که به این شکل به نظر می رسید، افتادن در دام هرم و گرفتن نقشه های سریع ثروتمند برای فرار آسان است. در واقع، ساختار دستکاری پول (اطلاعات) و ساختار مشوق مربوطه باعث می شود که بازار برای سوء استفاده از آن – هم در ارزهای دیجیتال و هم در کل بازار – تضمین کند. هرکسی که این سیستم را بسنجد و سعی در ایجاد ارزش داشته باشد، ناآگاهانه به ناامنی بیشتر کمک می کند. هیچ کس معاف نخواهد بود. همه، جستوجوی بازدهی بالاتر برای فرار از تحقیر موجود ارزها، شلوغ در بازارهایی بودند که به نوبه خود به دیگران آسیب میرسانند.
با این 1) اطلاعات نادرست به عنوان پس زمینه و 2) یک فناوری لایه پروتکل جدید در حال ظهور، (به یاد داشته باشید که پروتکل های باز بیشترین ارزش را برای جامعه فراهم می کنند و درک آنها از همه سخت تر است) بسیار دشوار است که بفهمیم چرا بیت کوین به تنهایی به عنوان یک پیشرفت فناوری و اینکه به کجا می رود. با بسط، در این محیط برای بازیگران ناآگاه یا بد نسبتاً آسان است که بیت کوین را با Crypto، Web 3، DeFi، Blockchain، Metaverse، و سایر قراردادهای نامگذاری ترکیب کنند تا برای ارائه خود مزیتی کسب کنند. یک بازار عمومی که 1) معتقد بود اینها مشابه هستند و تماشای افزایش شهاب سنگ بیت کوین در 13 سال گذشته (در حالی که همزمان قدرت خرید ارزهای خود را از دست می دادند) و 2) کمبود زمان برای انجام تحقیقات عمیق، اهداف آسانی خواهد بود. برای کپیها، کلاهبرداران،
این امر می تواند چرخه های بالا و پایین بیت کوین را تقویت کند و ماهیت واقعی آن را مبهم کند. اولاً، با آوردن اهرم، فرضیه و بازپرداخت مجدد در فضای کلی با استفاده از اهرم بیت کوین (که ریسک طرف مقابل ندارد) به عنوان یک دارایی حامل بکر و تقویت قیمت بیت کوین در مسیر صعود. و ثانیاً، از آنجایی که هر یک از آلت کوینها و طرحهای دیفای به آنها گره خوردند، سپس به دلیل همان اهرمها سقوط کردند، و «عملیات بانکی» ایجاد کرد که کاهش قیمت بیتکوین (بر حسب دلار آمریکا) را با فروخته شدن داراییهای حامل بکر (BTC) تشدید کرد. وارد بازاری با شکست برای پوشش زیان شده است.
از آنجایی که بازار بسیار بزرگتر پول از بین رفت (ترازنامه جهانی تقریباً 4 مرتبه بزرگتر از ارزش بازار بیت کوین امروزی است) و فدرال رزرو و سایر بانک های مرکزی کاهش یا کاهش یافتند، این فقط کل فرآیند توصیف شده را تقویت می کند. در اینجا و ایجاد سردرگمی اضافی.
با آن به عنوان پسزمینه، من یک چارچوب ساده برای توضیح اینکه چرا بیتکوین در طراحی آن بیهمتاست، ارائه میدهم تا دیگران بتوانند از آن چارچوب برای تصمیمگیری خود استفاده کنند. من امیدوارم که با درک مبادلات ضروری مورد نیاز در طراحی هر بلاک چین، عموم مردم و/یا سیاست گذاران بتوانند به طور دقیق تر مبادلات را درک کنند و سیگنال را از طریق نویز ببینند. در انجام این کار، من همچنین نشان خواهم داد که چرا ظهور بلاک چین ها و آلتکوین های رقیب قابل پیش بینی هستند، مزایا و معایب آن و چرا، به نظر من، هر کدام در نهایت شکست خواهند خورد.
هر 2 ضلع از 3 ضلع مثلث را انتخاب کنید. اما فقط 2 را انتخاب کنید:

تمرکززدایی، امنیت، مقیاس پذیری
بیت کوین (در لایه 1) (الف) تمرکززدایی و (ب) امنیت را حل کرد. هرگز در تاریخ جامعه تمرکززدایی و امنیت با هم نداشته است. سیزده سال پس از کشف/اختراع آن توسط ساتوشی ناکاموتو با نام مستعار و بدون توجه به میزان دولت-ملت، چالش اقتصادی، یا FUD (ترس، تردید عدم قطعیت) که به آن پرتاب میشود، غیرمتمرکز و کاملاً امن باقی میماند. این یک معامله بزرگتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد. از آنجایی که جامعه در طول زمان هرگز نمیتوانست بر تمرکززدایی و امنیت با هم تکیه کند، آنها نیاز داشتند که برای حفاظت به اعتماد به نهادها و حاکمیت قانون (برای کنترل آن نهادها) تکیه کنند. مگنا کارتا، اعلامیه استقلال و بسیاری دیگر از این چارچوب ها در طول زمان حقوق شهروندان را از قدرت کنترل نشده حاکمانشان بر آنها تثبیت کردند. مشکل این است که در یک افق زمانی طولانی تر، پول از قوانین پیشی می گیرد، بنابراین قوانین به تنهایی نمی توانند اعتماد را حل کنند. قوانین در طول زمان تغییر می کنند و تضمین می کنند که افرادی که به پول دسترسی دارند، قوانین را دوباره بنویسند یا در دادگاه غالب شوند. بازتابی از دنیایی که در آن زندگی می کنیم این حقیقت ناگوار را نشان می دهد. یعنی – جایی که پول بیشتر شکسته می شود، حاکمیت قانون از بین می رود!
حاکمیت قانون از شهروندان در برابر دستکاری پول محافظت نمی کند. از نزدیکترین افراد به دستکاری محافظت می کند.
بیت کوین به دلیل طراحی خود غیرمتمرکز و ایمن باقی می ماند. دو عنصر حیاتی طراحی منجر به این نتیجه شد. 1) اندازه بلوک محدود و 2) استفاده از انرژی برای ایمن سازی شبکه از طریق اثبات کار. *عناصر اضافی طراحی متصل به این 2 عنصر طراحی برای امنیت و عدم تمرکز شبکه حیاتی هستند. برای خوانندهای که میخواهد عمیقتر شود، این موارد بعداً در این پست با پیوندهایی به برخی از رهبران فکری و محتوا بررسی خواهد شد. مهم است که به یاد داشته باشید که بیت کوین منبع باز است، به این معنی که برای همه باز است (برای حسابرسی یا استفاده آزادانه)، توسط هیچ کس کنترل نمی شود، و آزادانه برای هر کسی در دسترس است تا از طریق فورک تغییر کند تا سعی کند به روشی متفاوت طراحی کند که ایجاد کند. ارزش بیشتر برای کاربران
با طراحی به این شکل، بیت کوین در 13 سال گذشته به یک ذخیره عالی ارزش تبدیل شد، اما همچنین به دلیل عدم سرعت تراکنش در 5 تا 7 تراکنش در ثانیه، تا حد زیادی برای استفاده به عنوان یک ارز یا پشته فناوری گسترده تر، غیرقابل دوام باقی ماند. (در لایه اول) سرعت تراکنش تنها محدودیت نبود. با کوچک نگه داشتن اندازه بلوک برای اطمینان از تمرکززدایی مداوم، بیت کوین فرصتی برای بلاک چین/آلت کوین های رقیب برای انجام کارهای بیشتری در لایه 1 ایجاد کرد. سرمایه گذاری خطرپذیر، کارآفرینان و توسعه دهندگان در این اکوسیستم به رقابت پرداختند زیرا 1) اختراع یک سکه جدید که می تواند با #Bitcoin رقابت کند. سودهای کوتاه مدت کلانی را برای بنیانگذاران و حامیان سرمایه گذاری خطرپذیر به دست خواهد آورد، و 2) با اندازه بلوک بزرگتر و بلاک چین راحت تر، می توان کارهای بیشتری انجام داد. این بلاک چین های رقیب باعث ایجاد قراردادهای هوشمند می شوند.
نشان دادن بیت کوین به عنوان فناوری قدیمی به جای لایه پروتکل به مخاطبانی که به دنبال مقیاس پذیری و سایر موارد استفاده هستند، آسان است. با این حال، همان انتخاب، یا سرعت تراکنش یا ارائه قابلیتهای بیشتر از طریق قراردادهای هوشمند در لایه 1، به آن زنجیرههای بلوکی نیاز داشت که برای دستیابی به اهداف خود، تمرکززدایی یا امنیت را قربانی کنند.
از تاریخچه طولانی بلاک چین های رقیب خواهید دید که همه آنها یا متمرکز می شوند (از طریق یک شورا یا تعداد کمی از افراد/گره هایی که برای همه تصمیم می گیرند) یا با افزایش مقیاس در برابر هک ها / قطعی آسیب پذیر می شوند.
بیت کوین در تمرکززدایی و امنیت به تنهایی ایستاده است.
چرا – زیرا راهی برای دور زدن گزینه ۲ از ۳ برای بلاک چین در لایه ۱ وجود ندارد.
با این حال، نتیجه منطقی این است که اگر کسی امنیت را فدای مقیاسپذیری کند، بلاک چین شکست میخورد زیرا ناامن است، یا اگر تمرکززدایی را قربانی مقیاسپذیری کنیم، یک بلاک چین در نهایت باید به دلایل اقتصادی بیفایده شود. و در حالی که ممکن است این دیدگاه را از اکوسیستمی که به نظر میرسد برای یک پنجره زمانی ارزش ارائه میکند، استدلال کنید، معاوضه اقتصادی اجرای یک بلاک چین متمرکز تضمین میکند که در درازمدت نمیتواند کار کند. اگر به طور ساده بیان شود، اگر تمرکز یک نیاز طراحی باشد، یک پایگاه داده راه حل بسیار کمهزینهتری است – از نظر اقتصادی و مصرف انرژی. این دلیل اقتصادی به تنهایی هرگونه سود بلندمدت (به غیر از دارندگان اولیه توکن ها) یک بلاک چین متمرکز را برای شرکت کنندگان سیستم نفی می کند زیرا کسی باید برای آن هزینه کند.
این تضمین می کند که تمام پروژه های ساخته شده بر روی این بلاک چین های جایگزین (Web 3، Metaverse، NFT ها و غیره) بدون در نظر گرفتن هدف بنیانگذاران این پروژه ها، باید به سرنوشت بلاک چین اصلی دچار شوند.
ساختن روی شن های روان استراتژی بلندمدت خوبی نیست.
چند سوال سریع برای شفاف سازی:
1) چگونه تامین مالی غیرمتمرکز در یک بلاک چین کنترل شده مرکزی رخ می دهد؟
2) اگر وب 3 بر روی یک لایه پایه که هزینه بیشتری دارد و توسط تعداد کمی کنترل می شود ساخته شده باشد، چگونه وعده وب 3 با قدرت انحصاری امروزی در فناوری متفاوت خواهد بود؟
3) ارزش بلندمدت یک کپی دیجیتال (NFT) چیزی که به یک بلاک چین متصل است و از کار می افتد چقدر است؟
4) اگر هزینه کمتر (از طریق لایه 2 و 3) و جایگزین غیرمتمرکز وجود داشته باشد که شرکت های بازی و واقعیت مجازی را قادر می سازد سرنوشت خود را به جای به خطر انداختن آینده خود بر روی یک بلاک چین کنترل شده متمرکز کنند، این کارآفرینان چه چیزی را انتخاب می کنند؟ آیا این احتمال بیشتر نیست که این پروتکل جدید، به جای یک پروتکل کنترل شده مرکزی، شالوده “متاورس” را تشکیل دهد؟
در تمام این مدت، کارآفرینانی که بر روی آن زنجیرههای بلوکی ایجاد میکنند، عموم مردم و قانونگذاران ممکن است از ماهیت بلندمدت آسیبپذیری بیاطلاع باشند. بدتر از آن، سرمایه و دارندگان بزرگ طرحهای مختلف آلتکوینها میتوانند مایل یا ناخواسته در یک طرح مشوقهای منحرف شرکت کنند که در آن به هزینههای ناآگاه مردم، ثروتمند میشوند یا به موقع بیرون میآیند. نقل قول معروف چارلی مانگرز “یک انگیزه به من نشان بده تا نتیجه را به تو نشان دهم” در اینجا به خوبی اعمال می شود. اگر سرمایه سرمایهگذاریشده (توسط سرمایهگذاران خطرپذیر) و زمان (توسط یک کارآفرین یا تیم) برای طراحی یکی از این بلاکچینها یا ایجاد یک شرکت در بالای آن صرف شده باشد، طبیعت بشر به ما میگوید که پنهان کردن حقیقت برای فروش به آن بسیار آسانتر است. یک پیشنهاد دهنده قبل از سقوط آن بالاتر از پذیرش استراتژی اشتباه است.
مثل همیشه، پول را دنبال کنید.
این خط به ویژه توسط صرافی هایی که این سکه ها را به عموم مردم ناآگاه عرضه می کنند، منحرف می شود. با ارائه انبوهی از اوراق بهادار (آلت کوین) 20000 و با احتساب اینکه همگی در نهایت به سرنوشت مشابهی دچار می شوند، ثروت عظیمی را به هزینه جامعه ایجاد می کنند. هر بار که شخصی یکی از این بیش از 20000 سکه را معامله میکند، کارمزد تراکنشهای ورودی و خروجی را دریافت کنید. یک کسب و کار بسیار کم خطر که توسط یک جامعه بسیار مستعد فعال شده است. سپس از همین ثروت برای حمایت یا لابی کردن دولت ها برای سیاست های مطلوب استفاده می شود تا به آنها اجازه فعالیت بدهد. مشاهده فرصتهای سرمایهگذاری و مشاغل از بزرگترین صرافیها، در حالی که اعتقاد به اینکه بیت کوین و آلت کوینها ماهیت مشابهی دارند، تضمین میکند که سیاستگذاران به راحتی تحت تأثیر قرار میگیرند. بسیاری از این موارد باعث می شود که افکار عمومی و رسانه ها در مورد بیت کوین و اثبات کار کاملاً نادرست اطلاعات داشته باشند.
چرا: زیرا ترکیب بیت کوین، بلاک چین و آلت کوین ها کلید سود عملیاتی است.
یک شیرجه عمیق تر در 3 طرف هرم.

1) امنیت
از طریق Proof of Work، بیتکوین به استخراجکنندگان راهی برای رقابت برای حل پازلهای هش رمزنگاری برای تأیید تراکنشهای جدید در بلاک چین ارائه میکند. ماینرها آخرین سخت افزار را خریداری می کنند تا برای بیت کوین در قالب پاداش بلاک رقابت کنند. پاداش از یک برنامه نصف کردن پیروی می کند که در آن پاداش برای حل پازل هش به طور برنامه ریزی شده هر 210000 بلوک کاهش می یابد. از سال 2009 با 50 بیت کوین به ازای هر تراکنش جدید تأیید شده در بلاک چین (تقریباً هر 10 دقیقه) به 25 بیت کوین در سال 2013، به 12.5 در سال 2016، به 6.25 بیت کوین امروز، و تا سال 2140 هر 210000 بلاک به نصف کاهش می یابد. رقابت طبیعی که در بازار آزاد با سایر بازیگران اقتصادی در تلاش برای “برنده شدن” بیت کوین به وجود می آید، انگیزه ای ایجاد می شود که در آن ماینرها با تامین امنیت شبکه، بیت کوین را برنده می شوند.
ساتوشی راه جدیدی را برای محافظت از شبکه و استفاده از تئوری بازی ایجاد کرد، زیرا شبکه با آخرین پیشرفتهای سختافزاری که امکان محاسبات سریعتر را فراهم میکند و گرههای جدید اضافه یا حذف میشوند، جریان پیدا میکند. این شبکه که “تنظیم سختی” نامیده می شود، به طور خودکار دشواری را در هر بلوک 2016، بر اساس مدت زمانی که برای استخراج آخرین بلوک های 2016 صرف می شود، تنظیم می کند تا میانگین را حفظ کند.زمان برای پیدا کردن بلوک بعدی در 10 دقیقه. این امر از حرص و آز و ترس در بازار آزاد بازیگران اقتصادی استفاده می کند که به نفع خود برای منفعت کار می کنند تا دائماً شبکه را متعادل و محافظت کنند. همانطور که قدرت محاسباتی بیشتری به شبکه اضافه می شود، تنظیم سختی به طور خودکار یافتن بلوک های بعدی 2016 را سخت تر می کند و برعکس، با حذف قدرت محاسباتی، سختی به طور خودکار تنظیم می شود تا یافتن بلوک های بعدی 2016 آسان تر شود. این فرآیند باعث ایجاد عملیات استخراج بیشتر و کمتر سودآور می شود که از بازار آزاد بهره می برد. به عنوان مثال، زمانی که چین در می 2021 تمام استخراج بیت کوین را ممنوع کرد، نرخ هش بیت کوین طی یک دوره دو ماهه از تقریباً 185 میلیون ترا هش در ثانیه به 58 میلیون ترا هش در ثانیه کاهش یافت. هر 2 هفته، سختی به سمت پایین تنظیم شد تا میانگین زمان بلوک در 10 دقیقه حفظ شود. با توجه به اینکه ماینرهای کمتری برای دریافت جوایز رقابت میکنند و انبوهی از تجهیزات ماینینگ جدید موجود در بازار که وارد بازار شدهاند و فشار قیمتگذاری نزولی بر تجهیزات ایجاد میکند، استخراج بسیار سودآورتر شد. به نوبه خود، بسیاری از شرکت های آمریکایی برای پر کردن خلأ (و فرصت اقتصادی) که چین ایجاد کرده بود، هجوم آوردند. یک “هوش طلا” برای استخراج در پی داشت. با هجوم بیشتر بازیگران اقتصادی برای استفاده از سودهای آسان، و تعدیل دشواری بیشتر شد، سود یک بار دیگر منطقی شد. بسیاری از شرکتهای آمریکایی برای پر کردن خلأ (و فرصت اقتصادی) که چین ایجاد کرده بود، هجوم آوردند. یک “هوش طلا” برای استخراج در پی داشت. با هجوم بیشتر بازیگران اقتصادی برای استفاده از سودهای آسان، و تعدیل دشواری بیشتر شد، سود یک بار دیگر منطقی شد. بسیاری از شرکتهای آمریکایی برای پر کردن خلأ (و فرصت اقتصادی) که چین ایجاد کرده بود، هجوم آوردند. یک “هوش طلا” برای استخراج در پی داشت. با هجوم بیشتر بازیگران اقتصادی برای استفاده از سودهای آسان، و تعدیل دشواری بیشتر شد، سود یک بار دیگر منطقی شد.
و بنابراین، صرف نظر از حمله دولت-ملت، یا چرخه رونق و رکود ناشی از طمع و ترس، شبکه، در سطح جهانی، همیشه از طریق تعدیل دشواری در ایجاد انگیزه طبیعی برای کسب سهم بیشتری از یک جایزه اقتصادی محافظت میشود. از آنجایی که تعداد ورودیهای بازار بیشتر برای استفاده از فرصت سود بالاتر ایجاد شده توسط نرخ دشواری آسانتر رقابت میکنند، امنیت بیشتری را به شبکه اضافه میکنند – به نوبه خود نرخ دشواری را بالاتر و سود خود را کاهش میدهند. (ریت هش بیت کوین در حال حاضر 212 میلیون هش Terra است)
علاوه بر این، فرآیند پرداخت برای تجهیزات اضافی که پس از آن به مرور زمان با برتری تجهیزات جدید منسوخ می شود، پرهزینه است. این اثر حمایت از تازه واردان/ایده ها در بازار است. به عبارت دیگر، ماهیت آن تمایلات انحصاری یک بازار برای ادغام حول چند ماینر بزرگ و قیمت گذاری دیگران را کاهش می دهد.
چرخه های رونق و رکود استخراج بیت کوین را باید به عنوان رقابت در بازار آزاد برای کسب مزیت در یک بازار کاملاً شفاف با هر بازیگر منطقی در نظر گرفت که در ذهن خود تلاش می کند مزیتی پیدا کند (که منجر به نوآوری در انرژی می شود – به زیر نگاه کنید). در تمام این مدت، تامین امنیت شبکه به عنوان محصول جانبی این رقابت طبیعی.
انرژی (به عنوان بخشی از امنیت)
در حالی که بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که بیت کوین و روشی که از Proof of Work برای اعتبارسنجی بلاک ها استفاده می کند، به دلیل انرژی مصرف شده برای ایمن سازی شبکه، برای کره زمین مضر است، حقیقت این است که بیت کوین تنها چیزی است که من پیدا کرده ام که اجازه می دهد انتقال به سیستمی از هم ترازی و فراوانی سیاره. همانطور که بارها گفته ام: فراوانی پول در هر جای دیگر کمبود ایجاد می کند، و کمبود پول فراوانی ایجاد می کند.
در بالاترین سطح، این به این دلیل است که سیستم اقتصادی کنونی ما برای این سیاره با جایی که فناوری ما و زندگی را در یک سیاره محدود می برد ناسازگار است.
همانطور که در The Price of Tomorrow – چرا تورم کلیدی برای یک آینده فراوان است و در T the Greatest Game توضیح داده شده است.
یک تعارض باید در سطح سیستم حل شود.
1. افزایش تصاعدی بهره وری ناشی از پیشرفت تکنولوژی به ارزی نیاز دارد که امکان کاهش قیمت را فراهم کند (#بیت کوین) ما برای کار کمتر، بیشتر دریافت می کنیم.
2. سیستم پولی فیات موجود نیاز به تورم دارد و در نتیجه برای ماندگاری نیاز به دستکاری دارد. ما کمتر می گیریم، برای کار بیشتر.
از آنجایی که سیستم موجود مبتنی بر اعتبار است، نمی تواند بدون فروپاشی کامل اجازه کاهش قیمت مداوم را بدهد. (زیرا اعتبار از بین می رود و اعتبار سیستم است) جامعه هرگز رای نمی دهد که کل روش زندگی آنها از بین برود. این بدان معناست که یک تناقض وجود دارد که در آن جامعه همیشه در نهایت به دلیل ترس از عواقب فروپاشی، بر “رشد” دستکاری شده پافشاری می کند، و رشد دستکاری شده منبع اصلی مشکلاتی است که جامعه با آن دست و پنجه نرم می کند – از جمله آسیب های زیست محیطی.
در نهایت، این به این دلیل است که به جای اجازه دادن به کاهش قیمت ها (و جامعه برای به دست آوردن زمان و آزادی) با افزایش بهره وری، پیش فرض می گیرد که ما می توانیم برای همیشه “رشد” کنیم. و خود رشد پیشفرض میگیرد که میتوان برای دستیابی به آن پولی از هوا ایجاد کرد. این «رشد» برای مشاغل بیشتر برای پرداخت صورتحسابها، پرداخت قیمتهای بالاتر، که در وهله اول بالاتر دستکاری میشوند، جامعه را روی چرخ همستر نگه میدارد و نمیتواند ببیند که این خود سیستم است که تعهد رشد تعبیهشدهاش به آن را دارد. خدمات بدهی غیرقابل بازپرداختی که مسئول تمام دردهاست. بدتر هم می شود، از سیستم موجود، هر نوآوری که باعث کاهش قیمت یا صرفه جویی در زمان در آینده می شود، باید با دستکاری بیشتر ارز جبران شود تا طرح پولی موجود ادامه یابد. انرژی خود مثال خوبی است. اینطور نیست که فناوری فراوانی برای اکتشاف، تولید، حمل و نقل و توسعه منابع جدید انرژی به کار گرفته نشده باشد. وقتی متوجه شدید که دلیل اصلی (افزایش تقاضا نیز مهم است) قیمت انرژی در برابر آنلاین شدن انرژی های جدید و افزایش بهره وری منابع انرژی موجود افزایش یافته است، این است که آنها باید برای حمایت از سیستم اعتباری موجود بالا بروند، همچنین متوجه می شوید که هیچ راهی وجود ندارد. خارج از سیستم
فراتر از مشکل زیست محیطی غیرقابل حل بودن سیستم موجود، بیت کوین مسیری را به سیاره کارداشف نوع 1 ارائه می دهد که در آن ما تمام انرژی را که می تواند از خورشید به زمین برسد مهار می کنیم ( https://en.wikipedia.org/wiki/Kardashev_scale ).
این کار را به این دلیل انجام می دهد که یک انگیزه اقتصادی مثبت در گذار به انرژی فراوان ایجاد می کند. از منظر عرضه و تقاضا، هزینه بالای انرژی بیت کوین برای ایمن سازی شبکه یک ویژگی است زیرا یک انگیزه اقتصادی ایجاد می شود که هم طبیعی و هم مثبت برای ایجاد فراوانی انرژی است. انرژی عامل شماره 1 سودآوری در استخراج بیت کوین است، به این معنی که انرژی کم هزینه برای سود مورد نیاز است. یک ماینر بیت کوین نمی تواند با پرداخت هزینه انرژی با نرخی که مشتری خرده فروشی می خواهد سودآور باقی بماند، بنابراین با آن انرژی رقابت نمی کند.
در عوض، همان رفتار بازار آزاد را در تولید و استفاده از انرژی رها می کند. یعنی جستوجوی انرژی کمتر یا کمهزینه. با انجام این کار، قیمت پایه انرژی و راهی برای تخصیص سرمایه به سرمایهگذاریهایی که در غیر این صورت انجام نمیشد، فراهم میکند. این سرمایهگذاریهای انرژی جدید، همراه با انرژیهای تجدیدپذیر، به مناطقی که زمانی به دلیل کمبود انرژی قابل اعتماد با جهان قطع شده بودند، اجازه میدهد تا ثروت و استقلال انرژی ایجاد کنند. رقابت مداوم برای یافتن هزینه های کمتر در انرژی و/یا استفاده از گرمای حاصل از استخراج بیت کوین برای سایر مصارف تجاری مانند گرمایش گلخانه ها یا ساختمان های تجاری، موجی از استعدادهای کارآفرینی را در چالش استفاده از انرژی آزاد می کند. همه از طریق رقابت در بازار آزاد برای اطمینان از فراوانی قابل اعتماد انرژی و استفاده.
اکنون باید برای اکثر ناظران واضح باشد که انرژی در زندگی ما مهمتر از تعداد یادداشت های کاغذی چاپ شده یا نمایش دیجیتال آن یادداشت ها است. چاپ کاغذ یا واحدهای دیجیتال بیشتر فقط کمبود انرژی اضافی ایجاد می کند. انرژی جایگزین دلار می شود زیرا بدون انرژی اقتصاد وجود ندارد.
پیوند بیت کوین با انرژی برای امنیت و تأثیر مثبت مربوط به آن بر رشد واقعی و فراوانی انرژی، شاید نادیده گرفتهترین ویژگی آن باشد (و یکی از ویژگیهایی که مطبوعات جریان اصلی کاملاً به عقب برمیگردند).
این گزیده از Gigi (@dergigi) روش جدیدی برای درک اینکه انرژی چگونه از شبکه محافظت می کند ارائه می دهد:
هر چیزی که هیچ هزینه واقعی ندارد – هزینه ای که بلافاصله آشکار است و می تواند توسط هر کسی در یک نگاه تأیید شود – می تواند به طور پیش پا افتاده جعل یا به سادگی ساخته شود. به قول هوگو نگوین : “با چسباندن انرژی به یک بلوک، به آن “شکل” میدهیم و به آن اجازه میدهیم وزن و پیامدهای واقعی در دنیای فیزیکی داشته باشد.
اگر این انرژی را حذف کنیم، مثلاً با انتقال از ماینرها به امضاکنندگان، اشخاص ثالث قابل اعتماد را دوباره وارد معادله می کنیم، که پیوند با واقعیت فیزیکی را که گذشته را بدیهی می کند، از بین می برد.
این انرژی، این وزن است که از دفتر کل محافظت می کند. ماینرها با به وجود آوردن این اطلاعات غیر محتمل، میدان نیروی شفافی را در مورد تراکنش های گذشته ایجاد می کنند و ارزش همه را در این فرآیند – از جمله ارزش خودشان – بدون استفاده از اطلاعات خصوصی تضمین می کنند.
در اینجا بخشی که درک آن دشوار است مطرح می شود: ارزشی که محافظت می شود نه تنها ارزش به معنای پولی ، بلکه ارزش اخلاقی یکپارچگی سیستم است. با گسترش زنجیره صادقانه با بیشترین کار، ماینرها تصمیم می گیرند صادقانه عمل کنند و از قوانینی محافظت کنند که همه با آن موافق هستند. به نوبه خود، آنها توسط جمعی که شبکه است پاداش پولی دریافت می کنند.
2) عدم تمرکز
2 انتخاب اصلی طراحی وجود دارد که منجر به تمرکززدایی مداوم بیت کوین می شود.
1) اول ماهیت اثبات کار در حل مشکل کلی بیزانس است. مهم این است که این کشفی است که دوباره قابل حل نیست. می توان آن را کپی کرد که چالش های خود را ایجاد می کند، یا می توان آن را تغییر داد تا سعی شود آن را به روشی متفاوت حل کند. اما، به دلیل نسبیت عام، تغییر آن نمی تواند بدون معرفی یک اوراکل و تمرکز، مشکل را حل کند. بیایید به هر یک از اینها بپردازیم.
الف) کپی بر حسب ضرورت طولانیترین زنجیره نیست، زیرا باید دیرتر از بیتکوین شروع شود که بیشترین مدرک را برای محافظت از تاریخ خود دارد. طبق تعریف، طولانیترین بلاک چین، بیشترین اعتماد را دارد. بنابراین، یک نسخه نمی تواند امنیت یا اعتماد یکسانی داشته باشد. این سوال پیش میآید که نسخه جدید بیتکوین چه ابزاری را ارائه میدهد که با استفاده از مطمئنترین و مطمئنترین زنجیره به دست نمیآید؟ یا چگونه یک زنجیره جدید بدون ابزار، کشش کافی برای رقابت با بیتکوین را به دست میآورد، در حالی که در همان زمان بیتکوین بهدلیل اعتمادش امنیت و نرخ هش خود را به طور تصاعدی افزایش میداد؟
ب) چیزی به نام زمان جهانی وجود ندارد. نظریه نسبیت عام انیشتین می گوید شیوه ای که ما زمان را تجربه می کنیم از دیدگاه ماست. زمان نسبت به ما است – جایی که ما هستیم. بسته به مدارها، این اختلاف «زمان» از دیدگاه ما از زمین تا مریخ بین 4 دقیقه تا 24 دقیقه است. همین تفاوت زمانی روی زمین نیز اتفاق می افتد، اما در فواصل زمانی کوچکی که ما در زندگی روزمره متوجه آن نمی شویم. این واقعیت که ما متوجه آنها نمی شویم، این واقعیت را تغییر نمی دهد که این تفاوت های زمانی کوچک وجود دارد. هنگامی که سیستمهای کامپیوتری در جستجوی کلیدهای رمزنگاری هستند تا ثابت کنند بلوک بعدی را پیدا کردهاند و برنده جایزه شدهاند، این تفاوتهای کوچک در زمان بین مناطق مختلف بسیار مهم میشوند. دو ماینر بیت کوین در نقاط مختلف جهان می توانند رمزنگاری را دقیقاً در «زمان» یکسان به دلیل این تغییرات کوچک حل کنند و هر دو درست هستند. این فقط تئوری نیست، بارها در پروتکل بیت کوین اتفاق افتاده است و راه حل آن دوباره طولانی ترین زنجیره یا بیشترین اعتماد برنده است. سپس برای مدت 10 دقیقه، یا تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود، این 2 زنجیره می توانند تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود و گره ها طولانی ترین زنجیره را تایید کنند، معتبر باشند. ماینرها انتخاب می کنند که کدام بلوک معتبر است و از آنجایی که 51٪ از آنها بلوک معتبر را انتخاب می کنند، سایر ماینرها به طولانی ترین زنجیره حرکت می کنند. اتلاف انرژی و منابع در بالای یک بلوک یتیم است. باز هم، طولانی ترین زنجیره، زنجیره ای است که بیشترین اعتماد را دارد. بارها در پروتکل بیت کوین اتفاق افتاده است و راه حل آن باز هم طولانی ترین زنجیره یا بیشترین اعتماد برنده است. سپس برای مدت 10 دقیقه یا تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود، این 2 زنجیره می توانند تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود معتبر باشند و گره ها طولانی ترین زنجیره را تأیید کنند. ماینرها انتخاب می کنند که کدام بلوک معتبر است و از آنجایی که 51٪ از آنها بلوک معتبر را انتخاب می کنند، سایر ماینرها به طولانی ترین زنجیره حرکت می کنند. اتلاف انرژی و منابع در بالای یک بلوک یتیم است. باز هم، طولانی ترین زنجیره، زنجیره ای است که بیشترین اعتماد را دارد. بارها در پروتکل بیت کوین اتفاق افتاده است و راه حل آن باز هم طولانی ترین زنجیره یا بیشترین اعتماد برنده است. سپس برای مدت 10 دقیقه یا تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود، این 2 زنجیره می توانند تا زمانی که بلوک بعدی استخراج شود معتبر باشند و گره ها طولانی ترین زنجیره را تأیید کنند. ماینرها انتخاب می کنند که کدام بلوک معتبر است و از آنجایی که 51٪ از آنها بلوک معتبر را انتخاب می کنند، سایر ماینرها به طولانی ترین زنجیره حرکت می کنند. اتلاف انرژی و منابع در بالای یک بلوک یتیم است. باز هم، طولانی ترین زنجیره، زنجیره ای است که بیشترین اعتماد را دارد. ماینرها انتخاب می کنند که کدام بلوک معتبر است و از آنجایی که 51٪ از آنها بلوک معتبر را انتخاب می کنند، سایر ماینرها به طولانی ترین زنجیره حرکت می کنند. اتلاف انرژی و منابع در بالای یک بلوک یتیم است. باز هم، طولانی ترین زنجیره، زنجیره ای است که بیشترین اعتماد را دارد. ماینرها انتخاب می کنند که کدام بلوک معتبر است و از آنجایی که 51٪ از آنها بلوک معتبر را انتخاب می کنند، سایر ماینرها به طولانی ترین زنجیره حرکت می کنند. اتلاف انرژی و منابع در بالای یک بلوک یتیم است. باز هم، طولانی ترین زنجیره، زنجیره ای است که بیشترین اعتماد را دارد.
به دلیل این کشف که انرژی و اثبات کار را با هم پیوند می دهد، تنها یک راه دیگر برای حل مشکل زمان وجود دارد. این شامل معرفی یک عامل یا اوراکل “معتمد” است که “قوانین” را تعریف می کند و سپس انتخاب می کند که کدام تراکنش معتبر است. (چه تراکنش اول انجام شد) اما هنگامی که یک اوراکل برای حل مشکل معرفی شد، به اوراکل اعتماد کرد، قوانین می توانند تغییر کنند و تمرکززدایی از بین می رود.
بیت کوین از طریق اثبات کار تنها راه حل مشکل است. همانطور که نیل دگراس تایسون اشاره می کند – “بعد از قوانین فیزیک، هر چیز دیگری یک نظر است”.
2) دومین انتخاب طراحی که بیت کوین را غیرمتمرکز نگه می دارد، اندازه بلوک است. قربانی کردن اندازه بلوک اضافی در لایه 1 بیت کوین به معنای تعداد کمتر تراکنش در هر بلوک 10 دقیقهای و/یا فضای کمتری برای قراردادهای هوشمند در کد اصلی است. با کوچک نگه داشتن اندازه بلوک، دهها هزار اپراتور گره کامل در سراسر جهان مجریان واقعی قوانین شبکه هستند (Tomer Strolight @tomerStrolight گزارش دست اول بسیار خوبی از این قدرت در دست اپراتورهای گره در اینجا ارائه میکند ) .
بنابراین، در حالی که ماینرها به عنوان بازیگران اقتصادی برای ایمن سازی شبکه با یکدیگر رقابت می کنند، آنها توسط گره هایی (برای هر کسی که به راحتی راه اندازی و اجرا می شود باز است) که تراکنش ها را تایید می کنند، تحت کنترل قرار می گیرند. این گره های کامل هر کدام یک تاریخچه کامل از بلاک چین دارند و هر یک از تراکنش های آن را تایید می کنند. از آنجایی که اندازه بلوک کوچک نگه داشته می شود، به این معنی است که این گره ها در هزینه های سخت افزاری و انرژی بسیار مقرون به صرفه هستند. که به نوبه خود منجر به اعتبار سنجی بیشتر گره ها یا شرکت کنندگان سیستم (غیرمتمرکز) می شود.
با افزودن اطلاعات یا فضای اضافی به بلاک چین در لایه 1، هزینه انرژی و توان محاسباتی برای ایمن سازی شبکه منفجر می شود و به نوبه خود منجر به این می شود که تنها قدرتمندترین یا ثروتمندترین افراد پول کافی برای اجرای گره ها داشته باشند، که به نوبه خود تصمیمات را کنترل می کند. . یعنی – تمرکز. جنگهای بلاکسایز که در سالهای 2015 تا 2019 شروع شد، در مورد این موضوع کلیدی با بسیاری از قدرتمندترین حامیان بیتکوین در آن زمان، طرفدار تغییر قانون بودند که عملکرد بیشتری را به لایه 1 میآورد، اما به نوبه خود، به آنها کنترل بیشتری در قالب میداد. تمرکز بیت کوین در این مبارزه با کد جدیدی که نشان دهنده قوانین جدید است، سخت فورک کرد. بر خلاف سافت فورکها که مورد موافقت ماینرها و گرهها هستند و با عقب سازگار هستند، هارد فورکها زنجیره جدیدی ایجاد میکنند. به عنوان مثال، اگر قبل از اول آگوست 2017 بیت کوین و هارد فورک بیت کوین کش را داشتید، شما در هر دو زنجیره صاحب سکه خواهید شد. سپس می توانید یکی از آنها را به نفع دیگری بفروشید یا هر دو را نگه دارید. در زیر تصویری از آنچه بازار به عنوان ارزش در هر دو سکه تعیین می کند، مشاهده می شود.
ارزش بازار بیت کوین تا 6 آگوست 2022، – 443 میلیارد
ارزش بازار بیت کوین کش تا 6 آگوست 2022، – 2.7 میلیارد
اختلاف قیمت چنگال دوباره نشان می دهد که در حالی که هر کسی می تواند قوانین را تغییر دهد تا یک سکه متفاوت ارائه دهد، طولانی ترین زنجیره با بیشترین اثبات کار بیشترین اعتماد را دارد و در نتیجه توسط فعالان بازار ارزش بیشتری دارد. تمرکززدایی بخش بزرگی از این اعتماد است.
3) مقیاس پذیری
همانطور که در سراسر این مقاله تقویت شد، انتخابهای طراحی که منجر به تمرکززدایی و امنیت شد که قبل از #بیتکوین ممکن نبود، همچنین به انتخابهایی منجر شد که مقیاسپذیری نداشتند. اینجاست که بسیاری از درگیری ها و سردرگمی ها در بلاک چین ها سرچشمه می گیرد. از منظر طبیعت انسانی، به راحتی می توان فهمید که درگیری وجود دارد. برخی از کاربران میخواستند از نظر مقیاسبندی یا تمایز در بالای بیتکوین بیشتر بسازند و با اجماع آهسته و روشمند آن در مورد گرههایی که از اکوسیستم محافظت میکنند، احساس مسدود شدن کردند. سپس تصمیم گرفتند بلاک چین های خود را با تمایز ایجاد کنند و سعی کردند دیگران را متقاعد کنند که بلاک چین های جدید به نوعی بهتر هستند. در حالی که بسیاری از افراد کلاهبردار کامل بودند/هستند که به دنبال کسب درآمد سریع از روی نادانی بودند، برخی ممکن است حتی از پیامدهای بلندمدت تصمیمهای طراحی خود در ایجاد بلاک چینهایی که باید شکست بخورند آگاه نبوده باشند – یا به دلیل 1) تمرکز و عدم وجود انگیزههای اقتصادی، یا 2) آسیبپذیریهای امنیتی. و پس از ایجاد – هیچ راهی جز پذیرش شکست، یا تداوم تغییر در حالی که قول حل پارادوکس را در مقطعی در آینده میدادیم، وجود نداشت.
روشی متفاوت برای مقیاس.
پروتکل ها در لایه ها مقیاس می شوند. مقیاس بندی بیت کوین در لایه ها راهی برای حفظ امنیت و عدم تمرکز لایه یک فراهم می کند، اما همچنین به جای قربانی کردن لایه اول، مقیاس پذیری را در لایه دوم یا سوم به دست می آورد. مشابه لایه هایی که بلوک های ساختمان اینترنت و در نهایت محصولاتی را که هر روز استفاده می کنید تشکیل می دهند. هر یک از پروتکل های مختلف فقط در آن لایه عمل می کند. این انتزاع تضمین میکند که هر لایه مستقل است، فقط باید بداند که چگونه با لایه بالا و پایین آن ارتباط برقرار کند، که طراحی و انعطافپذیری را بدون قربانی کردن آنچه که لایه دیگر ارائه میکند، ساده میکند. این ویدیوی کوتاه یوتیوب نمای کلی خوبی از لایه های پروتکل شبکه مدل لایه ای TCP-IP ارائه می دهد:
به دلیل سوء تفاهم که پروتکلها در لایهها مقیاس میشوند و سر و صدای کلی در بازار، نوآوریهایی مانند لایتنینگ که به بیتکوین اجازه مقیاسپذیری میدهد تا حد زیادی توسط مخاطبانی که بیتکوین را بهعنوان فناوری قدیمی کند حرکت میکنند و امنیت و تمرکززدایی آن را سازشناپذیر میدانند، رد میشوند.
این فرصتی نامتقارن برای ملتها، کارآفرینان، سرمایهها و مردمی فراهم میکند که برای درک آنچه در اکوسیستم اتفاق میافتد در مقابل کسانی که آن را رد کردند، زمان صرف کردند.
من معتقدم که ما در آن نقطه عطف هستیم که فناوری هایی مانند لایتنینگ، فدیمینت، تارو و دیگران موجی از نوآوری را در فضا به راه خواهند انداخت. من همچنین معتقدم که اگرچه بیت کوین و پروتکل آن هنوز در مراحل ابتدایی است، غیرقابل توقف هستند.
در زیر نموداری از پذیرش رعد و برق از زمان پیدایش آمده است.

از شاهکار اخیر لین آلدن در شبکه روشنایی :
یک سیستم جهانی با تعداد زیادی گره به هم پیوسته را تصور کنید. هر کسی می تواند با یک گره جدید وارد شبکه شود و شروع به ایجاد کانال کند. از طرف دیگر، بسیاری از سرویسهای نگهداری به دارندگان حساب خود از طریق گرهها و کانالهای خود به شبکه دسترسی میدهند.
در اینجا تصویری از شبکه عمومی لایتنینگ در حال حاضر ارائه شده است. این یک شبکه رو به رشد از گرههای به هم پیوسته است که توسط کانالهای پرداخت به هم متصل شدهاند، با آن نقاط بزرگتر که نشان دهنده گرههای بهخوبی متصل هستند:

خیلی زود است و همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود، اما هر موفقیتی که در لایه های مختلف انجام می شود، استعداد و سرمایه بیشتری را برای اکوسیستم تقویت کرده و به ارمغان می آورد. برخی از این تکههای پازل (مانند لایتنینگ، تارو و فدیمینت) به روشهایی که هنوز کاملاً درک نشدهاند با هم کار میکنند – تسریع پذیرش. همه آنها بر روی یک پایه لایه 1 ساخته می شوند که سنگی جامد است. با انجام این کار، بسیاری از موارد استفاده طولانی مدت از سکه های جایگزین ناپدید می شوند و یک به یک شکست خواهند خورد.
پروتکل بیت کوین، مقیاس بندی در لایه ها، یک لایه پایه را فراهم می کند که یک اینترنت همتا به همتای جدید و پول را در داخل آن ادغام می کند. این یک پایه کاملاً ایمن، برای هر کسی باز و یکپارچه برای فناوری به طور گسترده تر تشکیل می دهد. مانند طلوع اینترنت، اما این بار غیرمتمرکز و امن. حصول اطمینان از طراحی آن مسیری امیدوارکننده برای بشریت: جایی که فراوانی طبیعی به دست آمده از طریق فناوری بهجای تثبیت شدن در دستان معدودی، بهطور گسترده در جامعه توزیع میشود. تنظیمکنندهها در برخی کشورها میتوانند سعی کنند آن را کند یا متوقف کنند، اما در انجام این کار، مرتکب اشتباه بزرگی میشوند. مشابه با قطع اینترنت از شهروندان خود و مسدود کردن نوآوری ناشی از آن. این نوآوری را متوقف نمی کند، بلکه تضمین می کند که نوآوری و ارزش حاصل از آن نوآوری به کشورهای دیگر منتقل شود. با گذشت زمان، مردم متوجه خواهند شد که به جای قیمت گذاری بیت کوین از روی سیستمی که امروز در آن زندگی می کنند، بیت کوین قیمت خواهد داشت.همه چیز در آن سیستم
موفقیت ها، شکست ها و یادگیری های باورنکردنی وجود خواهد داشت. مهمتر از همه، ارزش پایداری برای جامعه وجود خواهد داشت که بر پایهی محکمی قرار میگیرد که توسط گروه کوچکی از مردم فاسد ناپذیر است – غیرمتمرکز و با طراحی آن امن است. این سیستم نوظهور که در سال 2009 توسط ساتوشی به جهان راه اندازی شد، همه چیز را تغییر می دهد.
جف
دیدگاهتان را بنویسید